الیسا جونالیسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
درسا جوندرسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

الیسا پرنسس کوچولوی ما

تغییرات و پیشرفت های این روز های الیسا

گل نازم الان که دارم این مطالبو برات مینویسم 6 ماه و 14 روزه هستی و کنارم دراز کشیده ای و با خرس کوچولوت بازی میکنی. دیروز رفته بودیم خونه مادر جون اینا واسه اینکه آش نذری داشتن  ، شما  هم تو بغل پدر جون و با کمکش آش هم زدی،فدات بشم که کلی ذوق کرده بودی و میخندیدی.    این کاسه هم ماله من عزیز دلم چند وقتی هم هست که وقتی خونه کسی میریم غریبگی میکنی و  وقتی بغلت کنند گریه میکنی.دیروز هم که آش نذری خونه بیتا جون اینا بردیم وقتی رفتیم تو خونشون کلی گریه کردی که مجبور شدیم زود برگردیم بیرون. چند روزی هم هست تلاش میکنی تا بتونی  4 دست و پا بری ،ولی   هنوز قدرت بلند شدن ...
25 مرداد 1392

هفتمین ماهگرد

دختر نازم ، پرنسس کوچولوی من ، چقدر روزها در کنار تو زیبا و سریع میگذره انگار همین دیروز بود که بدنیا اومدی و برای اولین بار روی ماهتو دیدم و در آغوش گرفتمت و بوسیدمت. وای که با تو بودن با تمام بی خوابی ها و اذیت کردنت چه زیبا و دلنشین میگذره . گاهی اوقات با خودم فکر میکنم کاشکی میشد زمان رو نگه داشت و همیشه در همین حال باقی می موندیم و من تورو میگرفتم تو بغلم و محکم میچسبوندمت به خودم و سرمو میذاشتم روی قلبت و صدای قلبتو که تند تند میزنه رو گوش میدادم، عسلکم شنیدن صدای قلبت قشنگترین آهنگیه که تا بحال شنیدم .... دختر عزیزم ،همیشه برای اینکه خدای عزیز تورو به من و بابایی هدیه داده شکر گذارم و از خدای مهربون میخوام تا همیشه سالم و...
22 مرداد 1392

اولین مروارید های الیسا جون

جیگیلی مامان در تاریخ 11 مرداد بالاخره دندون سمت راست قسمت پایین  از زیر لثه های ظریفت زد بیرون و مرواریدت نمایان شد.خیلی سعی کردم عکس بگیرم از مرواریدت اما موفق نشدم چون درست زمانی که میخوام عکس بگیرم دهنتو میبندی. بخاطر همین دندون در آوردنتم اشتهات به غذا خیلی کم شده و موقع خوردن غذا هم منو اذیت میکنی و هم خودت اذیت میشی  بطوریکه 1 ساعت طول میکشه چند قاشق فرنی  بخوری اونم با کلی گریه کردن.امیدوارم هر چه زودتر بتونی راحت مثل گذشته غذا بخوری. ...
14 مرداد 1392

روز به یاد ماندنی

قشنگ ترین تصویر عمرم عکس نازنینی از نخستین دیدن توست خوش آهنگ عمرم ،یادگار دلنشین اولین خندیدن توست..... عشق را با تو تجربه کردم،امید زندگی را در تو آموختم،محبت را در قلب تو یافتم ، با هر تپش قلبم می گویم دوستت دارم و چشمان همیشه عاشقم در انتظار توست مهدی عزیزم سوین سالگرد ازدواجمونو بهت تبریک میگم و خیلی خیلی خوشحالم که امسال این روز عزیز رو با دخترمون جشن گرفتیم عاشقانه دوستت دارم همسر مهربونم الیسای عزیزم من و بابایی در تاریخ 1 مرداد 1389 با هم عقد کردیم  و 1 مرداد 1392 سومین سالگرد ازدواجمون بود و بابایی برای این روز قشنگ مارو برد بیرون و حسابی گردوند و در آخرهم برای شام  رفتیم QFC. خیلی شب خ...
2 مرداد 1392

واکسن 6 ماهگی

عزیز دلم واکسن 6 ماهگیتو با 5 روز تاخیر یعنی در تاریخ 27 تیر زدیم  الهی فدای اون اشکای نازت بشم که بعد از زدن واکسن مثل بارون از چشمای خوشگلت سرازیر شدن.گلم برخلاف 2 واکسن  قبلی که زیاد گریه نکردی برای این واکسن کلی جیغ زدی و گریه کردی.بطوری که اشک منو هم درآوردی ،ولی خوب باید دردو برای واکسن ها تحمل کنی چون برای سلامتیت لازمه عسلکم. نازنینم، تا فردای روزی که واکسن زدی تب داشتی که خداروشکر با خوردن قطره استامینوفن تبت قطع شد.روز اول  و دوم هم برای دردی که در پاهات داشتی زیاد غلت نمیزدی اما چون از یکجا دراز کشیدن هم خوشت نمیاد کم کم غلت زدی و دور خودت میچرخیدی . یکی یک دونه من انشاالله همیشه شاد و سلامت باشی. ...
30 تير 1392

عکس های اولین روز 6 ماهگی

من پرنسس الیسام و این عکس های اولین روز 6 ماهگیمه         مامان جووووووووون من میوه میخوام باشه عزیزم دختر خوبی باش تا برات میوه بیارم   وای چه میوه هایی ،  کدومشو بخورم؟   اول شلیل میخورم  حالا انبه میخورررررررررم   ...
29 تير 1392

ششمین ماهگرد

تولد تولد تولدت مبارک     ناز دردونه من  . همه هستی من  فرشته کوچولوی مامانی این 6 ماه بقدری در کنار تو  شیرین و زیبا گذشت که اصلا متوجه گذشت زمان نشدم . دختر گلم ماشاالله هر روز که میگذره نازتر و باهوشتر میشی و بیشتر خودتو تو دل همه با شرین کاری هات جا میکنی  عزیزم بخاطر همه آرامشی که از تو دارم خدارو شکر میگویم و وجود تو تنها هدیه گرانبهایی هست که خداوند من را لایق آن دانست و هدیه من به تو قلب  عاشقی است که فقط برای تو میتپد،عاشقانه دوستت دارم الیسای عزیزم   دوستت داریم دختر نازم:مامان و بابا     ...
29 تير 1392

اندر احوالات این روزهای پرنسس ما

الیسای نازم الان که دارم مینویسم 5 ماه و 24 روزه هستی و کنارم نشستیو با لثه گیرت مشغولی گل قشنگم جدیدا موقع شیر خوردن با موهات بازی میکنی و گاهی انگشت های پاتو میگیری و پاتو میاری نزدیک صورتت.و بعضی اوقاتم موقع شیر خوردن شست دستتو میخوری .         وقتی از شیر خوردنت سیر بشی اینطوری میشی ماشاالله خیلی شیطون شدی و همیشه موقع غذا خوردن ما لج  میکنی و نمیذاری خوب غذا بخوریم.  خوابتم کم شده و بعد از ظهر ها همیشه ساعت 4 بیدار میشی و با سر و صدا کردنت منو بیدار میکنی و منم از اتاق میارمت بیرون تا بابایی بخوابه و ما هم با هم بازی میکنیم.   علاقه خاصی به پتو ندار...
23 تير 1392

شیطونی های الیسا به روایت تصویر !

گلم چند وقته یاد گرفتی زبونتو در میاری   میخوام بخورمت وقتی اینطوری متعجب میشی عاشقتم گل خندون من قربونت برم انقدر مظلومانه نگام میکنی   چند شب پیش رفته بودیم پاساژطلا  برات النگو بخریم که توجهت به طلا واقعا برام جالب بود ،شیرجه میزدی تو ویترین طلا فروشی    فدای قد و بالات بشم پرنسسم این عکسا هم زمانی که میخواستیم بریم کیش ازت گرفتم( پدر جون شمارو گذاشته تو فرمون ماشین) الیسا جون بای بای     ...
18 تير 1392